گرچه در تفکر اسلامی میان مسلمانان جز به معیار تقوا تمایز و تفاوتی وجود ندارد، اما در ذیل این اصل الهی در جامعهی اسلامی و در جریان فتح مکه میان اصحاب پیامبر گرامی اسلام اصطلاحی باب شد که گویای ارج و قرب مؤمنین نزد پیامبر (ص) بود و آن اصطلاح مسلمان قبل از فتح و بعد از فتح بود. در واقع از نظر حقوقی میان این دو نوع مسلمان هیچ تفاوتی نبود اما از نظر حقیقی (و شاید بتوان گفت اخلاقی) در داوری اصحاب پیامبر (ص) میان آنها تمایز وجود داشت.
مسلمانان قبل از فتح (انصار و مهاجرین) برخلاف مسلمانان بعد از فتح (افرادی از قریش که با مشاهده عظمت پیامبر و قدرت حکومت او لاجرم مسلمان شدند) در دورهی عسرت و غربت همراه رسول خدا شدند. در روزگاری که محمد (ص) را مجنون میخواندند و مطرود می پنداشتند و هنوز نفوذ سیاسی آن پیامبر الهی به آن حد نرسیده بود که قبیلهها و دولتها او را به رسمیت بشناسند. مسلمانان قبل از فتح از سویدای دل به او و خدایش ایمان آورده بودند و این یک «ارزش» محسوب میشد و جالب اینجاست که همین مسلمانان قبل از فتح بودند که در سختترین روزها هم به پای پیامبر ماندند. در این باره می توان به مزیتی که در اسلام برای یاران جنگ بدر تعیین شده است، نیز اشاره کرد.
این تمییز و تمثیل جاودانه در روزگار ما نیز به کار میآید. در روزگار هجرت و عسرت و غربت ذریهی رسول خدا و میراثدار مکتب او در عصر ما یعنی امام خمینی معدودی از رجال دینی و سیاسی بودند که در ایران و نجف اشرف تبعیدگاه امام گرد ایشان بودند و بیهراس از همهی هزینههایی که نزدیکی به امام داشت و بیتصور از اینکه ممکن است روزی انقلاب اسلامی پیروز شود و جمهوری اسلامی تشکیل شود و امام خمینی در رأس آن قرار گیرد در کنار ایشان قرار گرفتند. آن روزها برخلاف این روزها نزدیکی به امام حتی نوعی سرمایه گذاری محسوب نمیشد چراکه پیروزی نهضت اسلامی حتی در آیندهای دور محتمل به نظر نمیرسید و رژیم سلطنتی در اوج اقتدار سیاسی بود و جهان کم و بیش یکپارچه پشت سر دیکتاتوری شاه قرار داشت.
در این شرایط بود که افرادی مانند مرحوم حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمدحسین شریعتی اردستانی ـ که در اصطلاح دوستان به شیخ الشریعه معروف بود ـ به بیت امام پیوستند و در کنار امام خمینی و فرزند برومند ایشان آیتالله سیدمصطفی خمینی قرار گرفتند و در شهر نجف ـ شهری که علمای بزرگ شیعه در آن کم نبودند ـ صادقانه در خدمت دفتر و مکتب امام قرار گرفتند.
اما فضیلت حاج شیخ زمانی روشنتر شد که حتی پس از پیروزی نهضت اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی به فکر کسب قدرت نیافتاد. آن مرحوم با وجود آنکه در همهی سالهای پس از انقلاب به نوعی یکی از نزدیکترین افراد به مرحوم یادگار امام بود و علیالقاعده میتوانست به سبب اعتمادی که حضرت امام و فرزندانش به او داشتند به مقامات مهمی برسد، ترجیح داد همچنان عضو سادهی دفتر امام باقی بماند و با وجود ماموریتهای مهمی که در نهادهایی مانند سازمان صدا و سیما برای نظارت بر نحوهی نشر اخبار رهبر انقلاب اسلامی داشت، اما هرگز طالب مقامی نشد.
شاید از نگاه گروهی، این گوشهگیری از قدرت به پیچیدگی سیاسی و پردهنشینی تعبیر شود و با توجه به دأب مرحوم شریعتی در کمحرفی و کمسخنی، به تعابیری مانند بازیسازی سیاسی برای توصیف او متوسل شوند. اما باید اذعان داشت که این تحلیل ناشی از عدم شناخت دقیق شیخ است. تجربهی بیواسطهی من از آن مرحوم گویای توصیف دیگری است. من از روزی که به یاد دارم حاج شیخ را در خانهپدری دیدهام یعنی از زمانی که حافظهی من شکل گرفت او را در خاطر دارم و در سالهای اخیر از نزدیک با آن مرحوم سخنها گفته ام. ارزیابی من از شخصیت سیاسی حاج شیخ این است که او «هوش» سیاسی سرشاری داشت اما این هوش در پیشبینی حوادث کلان سیاسی نبود، بلکه در تحلیل جزییات سیاسی و نیز شناخت رفتارهای سیاسی بود. حاج شیخ به خوبی میدانست هر کاری به چه نتایجی ختم میشود، یعنی میتوانست حرکت از مبادی تا نتیجه را در موارد جزیی تصویر کند ولی در باز شناسی مسایل کلان اقدام نمی نمود.
هوش سیاسی حاج شیخ «کلاننگر» نبود، «جزیینگر» بود. روابط سیاسی را میفهمید و عواقب آنها را درک میکرد. جزئیات رفتار سیاسی را به خوبی تحلیل و طراحی میکرد اما الزاماً یک کلیت رفتار سیاسی یا حزبی یا فرقهای مورد توجهاش نبود. شیخ الشریعه در تاثیر گذاری سیاسی هرگز به صورت منفرد نقشی نداشت و اگر در دوره هایی می توانست از تاثیر بر فضای سیاست بر خوردار شود به سبب نقش مشورتی ای بود که داشت.نکته دیگر در نگاه او دوری از هر نوع بدخواهی برای دیگران بود.
از سوی دیگر، حاج شیخ علاقه و تعبد شدیدی به امام خمینی داشت. این تعبد به گونهای بود که اعتمادآفرین میشد و امام و مرحوم پدرم به او اعتماد فوقالعادهای داشتند. این علقه دو جانبه تا به آن حد باقی ماند که ایشان به همان عللی که می دانیم از روزی که مرحوم آیة الله منتظری از قائم مقامی رهبری استعفا دادند تا روزی که آن مرحوم رخت از دنیا بر کشید، به دیدار ایشان نرفت.
در واقع حاج شیخ را هرگز نباید مستقل از مرحوم حاج سید احمدخمینی تحلیل کرد چرا که او در کنار فردی کلاننگر مانند حاج سیداحمد خمینی میتوانست جزئیات رفتار سیاسی را تشخیص دهد و تحلیل کند. تحلیل حاج شیخ بدون تفسیر یادگار امام بیمعناست و آنان که میکوشند مرحوم حاج شیخ را پردهنشین و بازیگر پنهان و چهره پیچیده و پشتپرده بیت امام خمینی جلوه دهند حداقل آن است که در تحلیل خود اشتباه میکنند و شاید در واقع میخواهند دفتر امام را زیر سوال ببرند.
مرحوم حاج شیخ شریعتی را باید در جایگاه واقعی خود تحلیل کرد نه اندکی کم و نه اندکی بیش از آنچه بود. مشاوری امین و باهوش و کمحرف و کمادعا برای بیت امام خمینی که ساده زیست، مردمدار و خوشقلب بود. از جهان سیاست برای خودش چیزی نخواست و چه در کسب مقامات سیاسی و چه در کسب موقعیتهای مادی نکوشید. کارگزار ساده مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی بود و هرگز اطلاعات زیادی که از حوادث سیاسی داشت (و از جهت حضورش در حاشیهی مکان مهمی در قلب سیاست ایران به دست آورده بود) را خرج منافع شخصی خویش نکرد و نخواست که با آنها شهرتی به دست آورد. اهل خودنمایی نبود گرچه برخی نبودش را بیش از بودنش نشان دادند.
یاران عصر عسرت و غربت همواره بیش از همراهان عهد قدرت و حکومت نزد اهل خرد ارج و قرب دارند. شیخ الشریعه چه در عهد غربت امام خمینی در نجف و چه در عهد غربت مرحوم حاج احمدآقا پس از رحلت امام، علاقه و اعتقاد خود را به راه امام و مکتب امام نشان داد. آن زمان که مرحوم یادگار امام دیگر مصدر امری نبود و در قلب قدرت قرار نداشت، حاج شیخ در کنار پدرم باقی ماند و برخلاف برخی در پی موقعیتهای تازهی سیاسی نرفت و مکتب و بیت امام را از یاد نبرد. با تأسیس مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام به عضویت این مؤسسه درآمد و سینهی پرخاطرهی خود را در خدمت مؤسسه قرار داد. نسبت به تاریخنگاری انقلاب و امام حساس بود، همانگونه که در صدا و سیما نسبت به اخبار انقلاب و امام حساس بود، همانگونه که در نجف نسبت به حفظ شئونات بیت امام حساس بود.
حاج شیخ مرد روزهای غربت بود. مسلمانی قبل از فتح که تا آخر عمر در غربت ماند و در غربت مرد که غربت همواره عیار خوبی برای صداقت بوده است.
خداوند او را با اولیائش محشور کند و او را در اعلا علیین بر خوان رحمت سید الشهدا میهمان گرداند.
*این یادداشت همزمان در نشریه مهر نامه منتشر شده است